سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدیر فنی و کیفی کارخانجات خوراک دام و طیوروآبزیان
 

 

اثرات ساکارومیسس سرویسیه و آسپرژیلوس اریزا بر هضم فیبر

    پژوهش های زیادی درباره اثر این دو ماده افزودنی میکروبی بر هضم فیبر در شکمبه گاوهای شیری و گوسا‎ له ها انجام شده است. به طور کلی با افزودن ساکارومیسس سرویسیه به جیره افزایش در سرعت هضم فیبر مشاهده شده است. ساکارومیسس سرویسیه سبب افزایش pH در جیره های پر کنسانتره شده و از این طریق بر هضم فیبر اثر می گذارد. در تعدادی از این پژوهش ها در هضم فیبر بهبود هایی مشاهده شده است. ولی در تعدادی نیز این اثرات مشاهده نشده است.آسپرژیلوس اریزا نیز همانند ساکارومیسس سرویسیه سبب افزایش سرعت هضم فیبر می شود. در واقع توانایی آسپرژیلوس اریزا برای تحریک هضم در شرایط آزمایشگاهی نیازمند علوفه است. آسپرژیلوس اریزا به واسطه تحریک رشد باکتری های سلولوتیک بر هضم فیبر اثر می گذارد. ساکارومیسس سرویسیه و آسپرژیلوس اریزا در جیره های پر کنسانتره ای اثر مثبتی بر هضم فیبر می گذارند، ولی زمانی که جیره به سمت علوفه زیاد گرایش دارد اثر چندانی بر هضم فیبر با افزودن این دو ماده مشاهده نمی شود. در واقع علت افزایش هضم فیبر در جیره های پر کنسانتره برداشت متابولیت های ایجاد کننده اسیدوز (اسید لاکتیک) توسط این مواد می باشند. آسپرژیلوس اریزا علاوه بر اینکه حاوی مالات برای تحریک رشد باکتری های مصرف کننده لاکتات است، حاوی مقادیری از آنزیم های هضم کننده فیبر نیز می باشد که قادرند به فیبرها حمله کرده و آنها را هضم کنند. دادن همزمان این دو فراورده در یک جیره اثرات بهتری نسبت به عرضه انفرادی هر یک دارد، به طوری که بکار گیری این دو ماده سبب افزایش قابلیت هضم ماده خشک، پروتئین خام و همی سلولز شده و این اثرات بیش از اثرات استفاده انفرادی هر یک بود. یان و همکاران (1996) اثرات آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه را به طور انفرادی و همزمان با جیره شاهد مورد بررسی قرار داغدند. جیره پایه شامل 5/32 درصد سیلاژ ذرت، 5/17 درصد یونجه خشک، 7/12 درصد کنجاله سویا، 5/35 درصد دانه ذرت و 2 درصد مکمل بود. تیمارهای آزمایشی شامل، جیره پایه به علاوه 57 گرم ساکارومیسس سرویسیه، جیره پایه به علاوه 3 گرم آسپرژیلوس اریزا بود. نتایج نشان داد که pH شکمبه، غلظت نیتروژن آمونیومی، غلظت اسیدهای چرب فرار و هضم در بین تیمارها مشابه ولی در تیمار ساکارومیسس سرویسیه افزایش هضم ماده آلی، پروتئین خام و کاهش جریان ازت به روده وجود داشت. آسپرژیلوس اریزا نیز سبب تحریک باکتری های سلولوتیک و پروتئولیتیک شد. چیکوئیت و همکاران (1995) اثر این دو فراورده را بر روی گاوهای شیری و گوسا له های نر اخته شده بررسی کردند. در آزمایش اول اثر این دو فراورده به تنهایی و همزمان بر روی قابلیت هضم و تخمیر شکمبه و محتوای باکتری های شکمبه مورد بررسی قرار گرفت. و در آزمایش دوم اثر این مواد بر روی تولید و ترکیب شیر در گاوهای شیری بررسی شد. افزودن آسپرژیلوس اریزا به تنهایی و یا با ساکارومیسس سرویسیه سبب تحریک تخمیر شکمبه ای و بیشتر شدن غلظتهای مولار استات و پروپیونات و کل اسیدهای چرب فرار شد. در نتیجه pH در حیوانات دریافت کننده اسپرژیلوس اریزا و یا همراه با ساکارومیسس سرویسیه پایین بود، ولی در تیمار انفرادی آسپرژیلوس اریزا افزایش ازت آمونیاکی در شکمبه مشاهده شد. در این آزمایش هیچ تغییری در مصرف ماده خشک و قابلیت هضم مشاهده نشد و تولید شیر و مصرف خوراک به وسیله ساکارومیسس سرویسیه تحت تاثیر قرار نگرفت. اگر چه این دو فراورده به تنهایی و یا همراه با یکدیگر سبب افزایش نسبت تولید شیر به ماده خشک مصرفی شدند. در پژوهش دیگری که توسط برترند (1997) انجام شد، عصاره آسپرژیلوس اریزا اثری بر روی تحریک هضم فیبر و تولید شیر نداشت. ولی بر طبق گزارشات میراندا و همکاران (1996) این دو فراورده سبب افزایش هضم NDF یونجه در شرایط in situدر 48 ساعت انکوباسیون و افزایش پروپیونات شده است.

 

مکانیسم تحریک باکتری های شکمبه توسط آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه

    آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه قادر به افزایش تعداد باکتری های شکمبه، افزایش سنتز پروتئین میکروبی، افزایش هضم فیبر و تغییر نسبت مولار اسیدهای چرب فرار هستند. در اینجا این سوال مطرح است که چگونه این مواد در مقدار کم قادر به چنین تغییراتی هستند. مکمل ساکارومیسس سرویسیه سبب کاهش قابلیت حل قندها در شکمبه می شود. بر اساس توانایی ساکارومیسس سرویسیه برای مصرف قندها در دامنه بالا پیشنهاد شده که کشت مخمر برتجمع قندها به طور مستقیم اثر دارد. برداشت الیگوساکاریدها به وسیله ساکارومیسس سرویسیه اثر سودمندی بر باکتری های سلولوتیک دارد. تعداد کمی از مخمرها در شکمبه رشد می کنند، ولی بعید به نظر می رسد که آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه توانایی رشد را داشته باشند. بنابراین فقدان رشد این دو افزودنی در شکمبه سبب رد فرضیه فعالیت متابولیکی این مواد در شکمبه می شود. آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه اثر مساعدی بر وضعیت  pH شکمبه می گذارند و با توجه به اینکه مصرف جیره های پر کنسانتره ای برای حمایت از تولید لازم می باشد، حیوان را مستعد ابتلاء به بیماری های متابولیکی می کند. ویلیامز (1991) پیشنهاد کرد که افزایش pH شکمبه با مکمل کردن این دو ماده به دلیل کاهش غلظت لاکتات می باشد. کاهش غلظت اسید لاکتیک در چندین مطالعه به اثبات رسیده است. در مورد کاهش اسیدیته شکمبه توسط این مواد نظریه ظرفیت بافرینگ آنها قابل قبول نمی باشد، زیرا این مواد فاقد ظرفیت بافرینگ می باشند. نایبست (1991) پیشنهاد کرد که وجود مالات در این دو ماده دلیل اصلی کاهش pH در شکمبه می باشد. این مورد توسط والاسی (1993) نیز مورد تائید قرار گرفت.

    عوامل مهمی که در این دو ماده وجود دارند و قادر به تغییراتی در محیط شکمبه می باشند شامل مالات، ویتامین های گروه ب، به خصوص تیامین، نیاسین و بیوتین که در متابولیسم کربوهیدراتها در شکمبه نقش مهمی دارند و اثر این ساکارومیسس سرویسیه بر مصرف اکسیژن در شکمبه می باشد. به دلیل عدم توسعه شکمبه گوساله های تازه متولد شده و مصرف غلات بالا در جیره آنها و احتمال بروز اسیدوز این دو ماده با تغییراتی که در روند تخمیر شکمبه ایجاد می کنند، قادر به بهبود شرایط شکمبه می باشند (وجود ویتامین های گروه ب و برداشت لاکتات).

 

اثرات آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه بر ماده خشک مصرفی

    مکمل کردن جیره با  آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه سبب افزایش ماده خشک مصرفی می شود. بنابر همین فرضیه از این مواد در دوره انتقال گاوهای شیری برای افزایش مصرف خوراک در پژوهش ها استفاده می شود. نوسک و همکاران (2003) اثر کشت مخمر و باکتری انتروکوکوس فاسیوم را بر عملکرد تولید و مصرف ماده خشک گاوهای شیری در دوره انتقال مورد بررسی قرار دادند. نتایج او نشان داد که این دو فراورده در قبل از زایش اثری بر مصرف ماده خشک نداشته اند. ولیکن در بعد از زایش مصرف ماده خشک و تولید شیر در تیمارهای حاوی این مواد بیشتر از تیمار شاهد بود. البته هنوز در مورد مکانیسم عمل این دو ماده بر مصرف خوراک بحث وجود دارد. این دو ماده به طور مستقیم در مصرف ماده خشک اثر نمی گذارند، بلکه از طریق تغییر در بعضی از فاکتورهای موثر بر مصرف خوراک مانند هضم فیبر، اسیدیته و افزایش باکتری های سلولوتیک اثر خود را اعمال می کنند.

 

هضم فیبر

    خوراک هایی که قابلیت هضم کمی دارند با ماده خشک مصرفی رابطه منفی دارند، زیرا سرعت عبور این مواد از شکمبه پایین است و عمل تخلیه به کندی صورت می گیرد. مصرف خوراک تحت تاثیر زمان باقی ماندن آن در شکمبه، سرعت عبور و عوامل شیمیایی می باشد. مصرف ماده خشک تحت تاثیر NDF و کنتیک هضم شکمبه ای و ماهیت تجزیه پذیری خوراک در شکمبه می باشد. NDF یک همبستگی منفی به مقدار 65/0با مصرف ماده خشک خوراک دارد. NDF خوراک واسطه کندی در هضم و حجم زیاد، اولین جزء جیره در محدود کردن خوراک است. پیشنهاد شده که NDF مصرفی حد و مرز مصرف را تعیین می کند. فیبر به دلیل ایجاد محدودیت فیزیکی عامل مهمی در کاهش مصرف خوراک می باشد. به خصوص در جیره هایی که قابلیت هضم آنها کم باشد. چنانچه این اثر برداشته شود عامل محدود کننده مصرف از نظر فیزیکی حداقل می شود. وجود گیرنده های فیزیکی در شکمبه و حساسیت آنها به فشار و حتی متابولیتهای شیمیایی سبب کنترل مصرف می شود. گیرنده های شیمیایی به اسیدهای چرب فرار و pH حساسیت داشته و از این طریق بر مصرف خوراک موثر هستند.از آنجا که پژوهش ها بر روی آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه نشان داده که این مواد قادر به افزایش هضم فیبر به واسطه افزایش در باکتری های سلولوتیک می باشند. برداشت عامل فیزیکی (فیبر) و افزایش سریع دانسیته مواد خوراکی در شکمبه سبب افزایش عبور مواد از شکمبه شده و به همین دلیل سبب افزایش مصرف خوراک می شود.

 

اسیدیته شکمبه

    اسیدیته محیط شکمبه از مهمترین عوامل در مصرف ماده خشک می شود، که بستگی به نوع جیره دارد. کاهش pH اثر نامطلوبی بر باکتری های سلولوتیک می گذارد. این باکتری ها به کاهش pH حساس بوده و قادر به فعالیت در این شرایط نمی باشند. به طور کلی حیوانات نشخوار کننده نیازمند باکتری های سلولوتیک جهت هضم فیبر می باشند، ولیکن محدودیت آنها در رشد بر روی سلوبیوز در شرایط پایین بودن pH یک موضوع مهم در هضم فیبر است. فعالیت باکتری های سلولوتیک در pH پایین تر از 6 تضعیف می شود. مقاومت باکتری ها به اسید شکمبه وابسته به ظرفیت کاهش عبور یون هیدروژن به داخل سلول باکتری و حفظ شیب کم یون هیدروژن به داخل سلول می باشد. باکتری های سلولوتیک قادر نیستند در pH پایین مانع ورود یون هیدروژن به داخل سلول خود شوند، بنابراین غلظت یون هیدروژن در داخل سلول باکتری به دلیل عدم توانایی باکتری در خروج یون هیدروژن افزایش می یابد و سلول دچار مسمومیت می شود. غلظت بالای اسید لاکتیک یک عامل مهم در تحریک گیرنده های شیمیایی در جداره شکمبه می باشد. با کاهش pH اسمولاریته افزایش می یابد و عمل جذب اسیدهای چرب فرار از شکمبه با مشکل روبرو می شود و متعاقب آن مصرف خوراک به شدت کاهش می یابد. آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه قادر به کاهش غلظت اسید لاکتیک در شکمبه بوده و از این طریق مصرف ماده خشک را افزایش می دهند.

 

افزایش باکتری های سلولوتیک

    با توجه به اینکه آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه سبب افزایش تحریک باکتری های سلولوتیک می شوند، از این طریق با افزایش هضم فیبر و افزایش سرعت عبور مواد خوراکی از شکمبه بر مصرف ماده خشک اثر می گذارند.

خوش خوراکی

    برخی از پژوهشگران بر این عقیده هستند که این دو فراورده میکروبی خوش خوراک بوده و سبب تحریک مصرف خوراک می شوند. بنابر این استفاده از این مواد را در مراحلی که خوش خوراکی جیره حائز اهمیت است (جیره های دوره انتقال و جیره آغازین گوساله ها) توصیه می کنند.

 

اثر ساکارومیسس سرویسیه در برداشت اکسیژن از شکمبه

    شکمبه محیط بی هوازی است. به طوری که باکتری های شکمبه در این محیط بهترین رشد را دارند. ولی چنانچه اکسیژن شکمبه در حد نامتعارفی افزایش یابد به عنوان یک ماده سمی از طرف باکتری ها به حساب آمده و بر فعالیت باکتری ها اثر سوء می گذارد. وجود اکسیژن سبب ممانعت از اتصال باکتری های سلولوتیک به سلولز می شود. با وجود بی هوازی بودن شکمبه همواره مقدار محدودی اکسیژن در شکبه یافت می شود، که مقدار آن به 1-5/0درصد می رسد که به صورت نامحلول است. ورود اکسیژن به شکمبه از طریق مصرف خوراک، بزاق و انتشار از خون صورت می گیرد. پیشنهاد شده که سکارومیسس سرویسیه قادر است از میزان اکسیژن در شکمبه بکاهد. ارزیابی کشت مخمر در برداشت اکسیژن در شرایط آزمایشگاهی با محیط تخمیری مشابه شکمبه انجام شده . پیشنهاد شده که توانایی برداشت اکسیژن به وسیله مایع شکمبه در ظاهر به ظرفیت تحریک باکتری های زنده بر می گردد. دلیل دیگر در برداشت اکسیژن توسط ساکارومیسس سرویسیه نیاز این ماده به اکسیژن برای فعالیت در محیط شکمبه است. به طوری که اکسیژن مورد نیاز خود از محیط شکمبه تامین می کند. با آنکه ساکارومیسس سرویسیه قادر به برداشت اکسیژن از شکمبه می باشد، آسپرژیلوس اریزا توانایی این عمل را ندارد.

 

اثر آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه بر جریان نیتروژن از شکمبه

    این دو ماده قادرند از مقدار آمونیاک در محیط شکمبه بکاهند. ولیکن در پژوهش های اولیه نشان داده شده که ساکارومیسس سرویسیه اثری بر تجزیه پروتئین، پپتید و یا فعالیت دآمیناسیون باکتری ها در شرایط آزمایشگاهی ندارد. جریان پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه در گاوهایی که با ساکارومیسس سرویسیه تغذیه شده بودند، افزایش معنی داری را نشان داده است. احتمالا کاهش غلظت آمونیوم در شکمبه مربوط به افزایش تعداد باکتری ها می باشد. باکتری های سلولوتیک برای رشد احتیاج به آمونیاک دارند و این آمونیاک را از شکمبه برداشت می کنند

    با افزایش رشد باکتری ها در میزان پروتئین میکروبی ورودی به روده نیز افزایش حاصل می شود و در نتیجه اسید های آمینه برای حمایت از رشد و تولید تامین می شوند. با افزایش سرعت عبور پروتئین میکروبی از هزینه های نگهداری در شکمبه کاسته شده و راندمان افزایش می یابد. پژوهش ها بر روی آسپرژیلوس اریزا نیز نشان داده که این مکمل در شرایط in situ سبب افزایش قابلت هضم پروتئین خام شده است.

 

استفاده از پروبیوتیک ها در تغذیه گوساله های شیرخوار

    یکی از مسائل مهم پرورش گوساله های شیرخوار سازش سریع شکمبه به مواد جامد است که این امر مستلزم توسعه اپیتلیوم و ظرفیت شکمبه می باشد. انکوباسیون طبیعی باکتری های شکمبه با گونه های مختلف باکتری های بی هوازی که در نهایت در زمان بلوغ رخ می دهد احتمالا به وسیله خوراک و تماس حیوان با محیط صورت می گیرد. غلات در شکمبه به آسانی تجزیه شده و به اسیدهای چرب فرار و آمونیوم تبدیل می شوند. اسیدهای چرب کوتاه زنجبر در توسعه شکمبه نقش مهمی دارند. مصرف علوفه خشبی سبب افزایش ترشح بزاق و بافری شدن شکمبه می شود، در نتیجه بزاق تولیدی سبب افزایش pH خواهد شد. ولی علوفه اثر کمی بر توسعه شکمبه دارد.

 

باکتری های مولد اسید لاکتیک

    افزودن این باکتری ها سبب توسعه شکمبه و بهبود وضعیت سلامتی به واسطه متاثر شدن میکرواکولوژی دستگاه گوارش می شوند. تولید پروبیوتیک های باکتریایی بر اساس باکتری های مولد اسید لاکتیک می باشد. ولی موفقیت در این مورد کامل نبوده زیرا استفاده از سویه های متفاوت و غیر موثر، ثبات، کم این فراورده ها ( کاهش سریع تعداد سلول های زنده) و بی تاثیر بودن این مواد در مقدار کم علل این موضوع می باشند.

    لاکتوباسیل ها قادر به تولید آنزیم های کربوهیدراتاز بوده و بدین طریق به هضم این مواد کمک می کنند. این با کتری ها با کمک به تجزیه غذا در روده کوچک مانع از سرازیر شدن این مواد غذایی غیر قابل هضم به روده بزرگ می شوند.( روده بزرگ جایگاه فعالیت اکولای است).

    سویه مفید این گروه از باکتری ها استرپتوکوکوس فاسیوم است که توانایی خاصی در تولید اسید لاکتیک دارد. تغذیه گوسا له ها با ماست حاوی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس سبب تسریع در عمل نشخوار گوساله ها می شود. افزودن بیفیدوباکتریوم به جیره بچه خوکها در طی هفته اول زندگی سبب کاهش تعداد کلستریدیوم در مدفوع و بهبود افزایش وزن در بچه خوکها شده است. فومیاکی و همکاران (1995) اثر اعمال بیفیدوباکتریوم و لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس را بر روی گوساله ها  مورد بر رسی قرار دادند. نتایج این پژوهش نشان داد که اعمال این باکتری ها سبب افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل بهتر و کاهش اسهال نسبت به گروه شاهد شده است. همچنین اثرات مشابهی نیز از افزودن این باکتری ها به جیره به جیره بچه خوکها مشاهده شده است. جنی و همکاران (1991) با افزودن باکتری های باسیلوس ساب تیلوس به تنهایی و همراه با لاکتوباسیلوس لاکتیس به جیره گوساله های شیر خوار اثرات آنرا مورد بررسی قرار دادند. در این پژوهش گوساله ها یکباره، در روز سی ام از شیر گرفته شدند و از روز 44-31 جیره آغازین دریافت کردند. نتایج نشان داد که هیچ یک از پارامترهای مورد بررسی افزایش وزن و بازده خوراک تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت ونیز  مورلی (1995) با برسی اثر پروبیوتیک ها بر روی سلامتی و رشد گوساله تفاوت معنی داری را در بین تیمارها مشاهده نکرد.

کشت مخمر در جیره آغازین

    استفاده از کشت مخمر در جیره آغازین در جیره گوساله های شیرخوار در جهت بهبود عملکرد مورد توجه قرار گرفته است. وجود غلات بالا در جیره آغازین سبب کاهش pH و در نهایت پاراکراتوزیس شکمبه می شود. آزمایشات بر روی شمبه گوسا له ها نشان داده که نوسانات pH در دامنه 8/5-5 است. بنابراین هیپر اسیدیتی در گوساله هایی که جیره آغازین دریافت می کنند، عاملی برای محدودیت خوراک می باشد. با توجه به اینکه آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه سبب تحریک باکتری های مصرف کننده لاکتات می شوند و برداشت لاکتات را توسط مگاسفرا السیدنی و سلونوموناس رومیننتیموم تحریک می کنند، استفاده از این مواد در جیره آغازین اثرات نامطلوب کاهش pH را می کاهد. بنابراین پیشنهاد می شود که احتمالا پاسخ مثبت گوساله ها به کشت مخمر مربوط به افزایش pH باشد. زاین وهمکاران (1999) با استفاده از 12 گوساله اخته اثرات پروبیوتیک های غیر باکتریایی را بر روی سلامتی گوساله های پرواری مورد بررسی قرار دادند. گوساله ها در 2 تیمار شاهد و تیمار آزمایشی دریافت کننده 28 گرم ساکارومیسس سرویسیه قرار داده شدند. نتایج نشان داد که ساکارومیسس سرویسیه سبب کاهش 48 درصدی در بیماری ها و کاهش 44 درصدی در روزهای بیماری شده است. کیوگلی و همکاران (1992) در جیره آغازین گوساله ها که حاوی غلات بالایی بود اثرات بیکربنات سدیم و کشت مخمر را بر تحریک شکمبه، رشد و مصرف خوراک در گوساله ها مورد بررسی قراردادند. در تیمار کشت مخمر، 2/0 درصد مخمر ساکارومیسس سرویسیه و در تیمار بیکربنات 3 درصد از این ماده استفاده شد. در این آزمایش اثر معنی داری بر ماده خشک مصرفی، افزایش وزن و یا بازده خوراک دیده نشد، ولی نیتروژن اوره ای پلاسما در تیمار بیکربنات سدیم کاهش داشت. کالی و همکاران (1992) با افزودن کشت مخمر به جیره گوساله ها و بره ها کاهش روزهای بیماری، افزایش مصرف خوراک و همچنین اثرات مثبت در متابولیسم ازت، روی و آهن را مشاهده نمودند. همچنین در پژوهش دیگری افزودن کشت مخمر در جیره بره ها در زمان استرس حرارتی مورد برسی قرار گرفت. در این پژوهش کشت مخمر سبب افزایش عملکرد در گروه تغذیه شده با مخمر، در مقایسه با گروه شاهد شد. در مورد گاوهای شیری نیز کاهش دمای راست روده با افزودن آسپرژیلوس اریزا مشاهده شده است. مارش و همکاران (2002) با افزودن 10 گرم کشت مخمر به جیره گوسا له هایی که تازه از شیر گرفته شده بودند، افزایش معنی داری را در افزایش وزن روزانه مشاهده کردند.

عصاره حاصل از قارچ آسپرژیلوس اریزا

    محتوای این عصاره به خوبی تعریف نشده ولی فرض بر این است که این عصاره فاقد سلولهای زنده است و حاوی مقادیری از آنزیم های فعال و ویتامین های گروه ب می باشد. این عصاره اثری مشابه با کشت مخمر بر روی عملکرد حیوانات اهلی دارد. بهرکا (1991) با بررسی اثر آسپرژیلوس اریزا بر فعالیت میکروبی شکمبه و توسعه آن اثرات مثبتی را در فعالیت میکروبی شکمبه مشاهده نمود. در این پژوهش گوساله های تغذیه شده با آسپرژیلوس اریزا یک هفته زود تر از گوساله های شاهد از شیر گرفته شدند و در تیمار آسپرژیلوس اریزا مقاد‎ یر پروپیونات و استات، کل باکتری های بی هوازی همی سلولوتیک، پکتینولیتیک و سلولوتیک بیشتر از گروه شاهد بود.

 

علت تفاوت در نتایج

    در گزارشات ارائه شده در مورد اثرات آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه بر توان تولیدی و مصرف خوراک و افزایش وزن تفاوت هایی مشاهده می شود. برخی از پژوهش ها اثرات مثبت این مواد را مربوط به اوایل زایش می دانند، به همین دلیل اکثر آزمایشات در استفاده از این مواد در اوایل زایش انجام شده است. پژوهش های انجام شده بر روی این مواد در شرایط متفاوت از یکدیگر انجام شده است. پژوهش ها بر روی گاوهای شیری نشان داد که این مواد سبب افزایش قابل توجهی در تولید شیر شده اند. استفاده از کشت مخمر در جیره گوساله های پرواری که با جو تغذیه شده بودند افزایش وزن  19 درصدی را نشان داده است. در حالیکه پاسخ نرهای پرواری تغذیه شده با سیلاژ در حد اشتها به علاوه 2 کیلوگرم کنسانتره فقط افزایش 7/6 درصدی را در رشد روزانه نشان داده است. در مروری بر آزمایشات انجام شده برای ارزیابی این مواد در تولید گاوهای شیری نشان داده شده که جیره های بر پایه سیلاژ ذرت نسبت به جیره های بر پایه سیلاژ گراس اثر بهتری بر تولید داشته اند. ویلیامز (1991) وقتی از جیره هایی با نسبت 40 به 60 علوفه به کنسانتره استفاده کرد، افزایش 17 درصدی را در تولید شیر مشاهده نمود، ولی زمانی که نسبت علوفه را در جیره بالا برد، پاسخ تولید به 14 درصد رسید. همچنین وقتی در جیره از گندم و یونجه استفاده شد، تولید شیر افزایش داشت در حالیکه با جایگزین کردن ذرت به جای گندم اثری بر تولید دیده نشد. به طور کلی پاسخ های متفاوتی در استفاده از آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه در جیره های گاوهای شیری و گوساله های شیر خوار مشاهده شده است. به طوری که برخی از آزمایشات اثرات مثبتی را با افزودن این مواد بر روی مصرف خوراک و تولید شیر نشان داده اند، ولی در تعدادی از پژوهش ها چنین پاسخ هایی مشاهده نشده است. در یک پژوهش اثر کشت مخمر روی عملکرد گوساله های جوان مورد بررسی قرار گرفت، در این آزمایش هیچ یک از صفات مورد بررسی از جمله تخمیر شکمبه، مصرف خوراک وافزایش وزن روزانه تحت تاثیر کشت مخمر قرار نگرفت. اما در پژوهش مارش (2002) که بر روی گوساله ها انجام داد، افزایش معنی داری در پارامترهای مورد بررسی مشاهده شد. همانطور که بیان شد پاسخ های گوساله ها و گاوهای شیری به این فراورده ها متفاوت می باشد. به دلیل وجود این تفاوت در نتایج آزمایشات، پایوا (1993) پیشنهاد کرد که عواملی همچون مرحله شیردهی، نوع علوفه، شیوه خوراک دهی، نسبت علوفه به کنسانتره و نوع جیره در بروز این تفاوتها موثر می باشند. همچنین وجود گونه های بسیار متنوع از کشت مخمر می تواند دلیل دیگری برای تفاوت در نتایج باشد، به طوری که هنوز بین سویه های موجود این مواد بهترین گونه از جهت فعالیت پروبیوتیکی مشخص نشده است. با این وجود در طی آزمایشاتی که تا سال 1990 انجام شده، در 55 درصد از پژوهش ها افزایش تولید شیر گزارش شده است.

 


[ سه شنبه 90/1/30 ] [ 10:40 صبح ] [ حسن شجاعی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

این وبلاگ را برای این ساختم تا بتونم کمکی به بالا بردن آشنایی این حرفه به جامعه علمی کشورم کرده باشم انشاءا.. که بتونم
امکانات وب


بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 34
کل بازدیدها: 140189